بحران خشکسالی!!
هشــدارجــدی به همـکاران دلســوز بیمارستان خورشید
آیا تا به حال، در میـان تمــام دغدغـهها، مشکلات روزمـره، بحـران ها، کشمکش ها و تضـادهایی که هر روز با آن ها رو برو هستیـم، مکث کرده ای تا ببینی چه بحـــرانی در حال شکل گیــری ست؟؟
بحــرانی خامــوش اما سهمــگین
که اگـر امــروز از کنار آن بی تفاوت عبـور کنیم، نه تنها آینــده، بلکه حیــات فـرزندانمان را به طــور جـدی با خطــر روبرو خـواهــد نمــود. همکار پر تلاش ! این یک هشـــــدار نیست، یک دعــوت است برای بیــداری، برای مسئــولیت، برای اقدام پیش از آنکه خیلـی دیر شـود..
صـدای پای خشکسالی را می شنوید؟
همکار متعهدم بـزودی، بحران آب همه را به خود مشغـول می سازد.
صـدای پای خشکسـالی بیش از پیش به گـوش می رسـد.
نه در یک کشور دوردست، نه در آینده ای نامعلوم، بلکه همین جا، همین حالا، در زیر پای ما
زمین به سرعت در حال خشک شدن است.
بارندگی ها دیگر مثل گذشته نیستند. سفره های زیر زمینی خالی تر از همیشه و رودخانه ها کم جان، تالابها رو به خاموشی… و ما همچنـان بی محـابـا می ریزیم، می شـوییم، می پاشیـم.
این بحــران، فقـط یک "مسئـله طبیعـی" نیست. بحرانی انسانی ست. و با همین رفتارهای به ظاهر ساده اما بی توجهانه، آن را هر روز عمیـق تر میکنیم.
مصــرف آب فقط به خانه محـدود نمیشود. در محل کار هم نقش حیـاتی داریم :
- شیـرهایی که بی دلیل باز میمانند،
- کولرهایی که ساعت ها بی استفـاده میچرخند
- شستن های غیر ضـروری
- و بی تفاوتی هایی که بیصدا، زمین را تشنه تر میکند..
همـکار عـزیـز
هـر قطـره ای که امــروز صـرفه جـویی میکنـی، شاید فـردا جـرعه ای نجات برای فرزندانمان باشد.
وقت آن است که نه فقط در خانه، بلکه در محل کار نیز به مسئولیتــی که بر دوشمـان است عمل کنیم.
شاید زمیــن ما دارد نفـس های آخــر را مـی کشـد.
بگـذار نجـاتش، از همین جا، از همیـن امــروز و از دستان تو آغـاز شود